خاطرات یک مطلقه
سلام
چرا بیشتر مردها
وقتی متوجه میشن یک زن مطلقه یا بیوه هست
با کمال بی شرمی
و اعتماد به نفس کاذب
به خودشون اجازه میدن
تقاضای ازدواج موقت بکنن؟!
اول باید ببینن کوچکترین وجه مشترکی بینشون هست یا نه!
در ثانی!
کسانی که زن دارند
به چه حقی زندگی همسرشون رو میخواهند خراب کنند؟!
و زندگی بچه هاشون رو هم؟!
اصلا منطقی و مودبانه نیست!
و چرا فکر میکنند ما به صرف اینکه اونها
چون پولدار هستند
یا مقامی دارند
حتمن قبول میکنیم؟!
وقتی هیچ شباهتی وجود ندارد!
پیشنهاد اونها یعنی پا گذاشتن در حریم شخص یک زن که میخواهد آزاد باشد!
این خواسته ی زیادی است!؟
پس چرا تعجب میکنید!؟
نوشته شده در چهارشنبه 92/11/16ساعت
12:22 صبح توسط zan| نظرات ( ) |